مهتدی

به امید هدایتی از جانب رب العالمین

همیشه پای یک «من» در میان است

بسم الله الرحمن الرحیم

دختری را میشناسم که مادرش او را مطیع محض می‌خواهد.
و اتفاقاً مادرش اهل دین و رفتن به کلاس های این چنینی است اما از دین آنی را اخذ کرده که «خودش» می‌خواسته و «نفع» می‌برده.
او احترام به مادر را یاد گرفته اما تکریم فرزند را نه!

زنی را می‌شناسم که پس از ازدواج، شوهرش به بهانه، روابط او را با دوستان و خانواده قطع کرد و او را فقط برای خدمت به «خود» و «مادرش» خواست.
دختری که طلبه بود و بسیار متدین، اما بعد از ازدواج به «دین» بدبین شد.
بیاییم بالاتر
مسئول‌ها، مدیرها و هرکسی که بالادست است و زیردستی دارد و بالادست شده تا امر کند و بی چون و چرا، بقیه فرمان ببرند.
این مثال‌ها کمترین مثال‌هایی است که همه دیده و شنیده‌ایم.
و همه‌اش یک ریشه دارد: «من»
«منی» که همه چیز را برای خود و تحت امر خود می‌خواهد. منی که فقط خودش برایش مهم است؛ نه دیگران.
«منی» که اگر دین‌دار باشد، از دین هرجا منفعتش تأمین شد می‌گیرد و خود را «محق» می‌داند و از آن به عنوان ابزار «ظلم» استفاده می‌کند!
منی که اگر بی‌دین بود حتی می‌تواند تا سطح ایدیولوژی و فلسفه پردازی هم بالا برود و بشود نیچه و نظریات باطلش!

این مردها
زن‌ها
که ظالم می‌شوند،
«من»شان بزرگ و فربه شده که از همه چیز ابزار ظلم می‌سازند.
از اذن خروجی که ابزار حمایت و حفاظت و آرامش است، قفل زندان می‌سازند.
و مادری که از حقارت درون، اطاعت برده‌وار می‌طلبد.

علی صفائی حائری راست گفت که «ما همه فرعونیم، فقط مصرهایمان کوچک و بزرگ می‌شود»

همیشه گفته‌ام: در نگاه سنتی «منیت مردان» فربه شد، و در فمینیسم «منیت» زنان

و چاره «تربیت نفس» است که اگر خود را رها کنیم، همه فرعون‌های کوچک و بزرگیم.

۱۳ ۰
ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
بسم الله ...
قبلا در «صالحات بلاگ دات آی آر» می نوشتم الان اینجا.
تا خدا چه خواهد...

اینجا یک وبلاگ خصوصی است.
لطفا بدون اطلاع بنده آدرس آن را به کسی ندهید.
طراح قالب : عرفـــ ـــان قدرت گرفته از بلاگ بیان