مهتدی

به امید هدایتی از جانب رب العالمین

راحت طلب باش

بسم الله

فکر کنم همه ما با این مواجه شدیم که برای شانه خالی کردن از تصمیم، برای انجام هرکاری که نیاز به اختیار و انتخاب ما دارد، پناه بردیم به استخاره.
شاید چون انتخاب برایمان سخت است.
می‌خواهیم بار این اختیار را از دوشمان برداریم و راحت شویم.

سؤال اینجاست، اختیار کار ما سخت‌تر کرده یا راحت‌تر؟
این که در همه‌ی ساحت‌های زندگی مختاریم، و بابت انواع انتخاب‌ها حتی مورد سؤال و بازخواست واقع می‌شویم، کار ما را سخت‌تر کرده و شاید زندگی همراه با جبر راحت‌تر هم باشد.

اما خدا این سختی را برای ما نخواسته.
حتی با دین کار ما را برای رسیدن به کمال و سعادت راحت کرده تا گزینه در دسترس داشته باشیم برای انتخاب.
و خدا نخواسته بابت انتخاب‌های داشته و نداشته‌مان سختمان شود یا نگران شویم.
نخواسته اسیر دودوتا چهارتای مادی ذهنمان برای امور شدنی یا نشدنی زندگیمان بمانیم.
و برای ما گزینه‌هایی گذاشته برای راحت شدن، راحت شدن از خودمان، فکرهایمان، تمام اسباب و مسبباتی که ظاهرا مانعند.
و راه خروج از مجموع انتخاب‌های خودمان و دیگرانی که برایمان بن‌بست ساخته. *

انسان با توکل راحت می‌شود، بارش سبک می‌شود.
حتی بالاتر، با تفویض، اختیارش را هم به خدا می‌سپارد و آنی‌ را  انتخاب می‌کند که خدا برای او خواسته؛ می‌شود امام حسین علیه السلام که گفت: «الهی رضا بقضائک و تسلیما لامرک و لا معبود سواک یا غیاث المستغیثین»

کاش راحت‌طلب شویم.
راحتی‌ از جنس توکل
تفویض
و « لا خوف علیهم و لا هم یحزنون»
که نه نگران گذشته باشیم
نه ترس از آینده داشته باشیم.

*البته خدا خروج از بن‌بست را برای اهل تقوا قرار داده نه همه. و من یتق الله یجعل له مخرجا و یرزقه من حیث لا یحتسب





۱۱ ۰
ن. .ا
۰۸ مرداد ۰۴:۴۱

سلام علیکم

داشتم روی مطلب قبلی فکر میکردم ( ترس از مجرد موندن)

نتیجه فکر کردنم به این مطلبتون قرابت بیشتری داشت و در این مطلب نظرم رو نوشتم

به نظر من  ترسی بزرگتر از مجرد موندن وجود داره و اون ترس از انتخاب اشتباست...

 

این ترس عمومیت بیشتری داره... چه مجرد باشیم چه متاهل

اما وقتی کلان نگاه کنیم میبینیم انتخاب های ما خودشون زیر مجموعه ای از یک هدف هستن...

یا در واقع پله های رسیدن به یک هدف هستن...

و اون هدف هم رشدِ ما از منظر الهی هست...

رشد با اکراه اتفاق نمی افته... لذا رضایت شرط رشد هست

و مسئله رضایت هست که گاهی مسیر یک رشد رو طولانی میکنه... و مسیر یک رشد رو کوتاه تر...

 

و عامل تعیین کننده در رضایت انسان، خبر داشتن و تشخیص انسان هست...

حضرت موسی میخواستن به رشدی برسن توسط حضرت خضر...

ایتدای راه حضرت خضر به ایشون فرمودن شما چطور میتونی صبر کنی وقتی خبر نداری؟

چون خبر نداشتن (تبعا تشخیص ندادن) موجب بی صبری میشه...

موجب بی رضایتی میشه...

لذا وقتی سه بار نتونستن صبر کنن این سفر رو منقطع کردن جناب خضر...

چون با این رویه رشد اتفاق نمی افتاد... 

در واقع همون حرف جناب خضر شد : چطور میتونی صبر کنی وقتی خبر نداری...

به بیان کوچه بازاری من معناش این میشه که حضرت موسی باید روی سطح خبردار بودن خودشون کار میکردن تا اون رشدی که دنبالش بودن اتفاق می افتاد...

 

بنده خدایی برام پیام داده بود که شکستن تخم مرغ از بیرون یعنی پایان رشد تخم مرغ...

اما شکستن تخم مرغ از درون تولدی دیگر هست و آغاز رشد تخم مرغ هست...

رشدی نیست مگر با فشار و شکستن...

روزی که در برابر فشار (رنج) و شکستن متواضع بشیم روزی هست که اهل تشخیص میشیم و اون رضایت حاصل میشه و به تبع رشد اتفاق می افته...

به قول بزرگواری خدا در قلبهای "منکسره" هست یعنی قلبی که پذیرش شکستن داره... نه قلبی که به زور بیرونی بشکننش...

 

اینها همه تحلیل من بود... ممکنه خطا هم داشته باشم

موید باشید

 

پاسخ :

سلام علیکم

چه قدر جالب
من به این که رشد با رضایت همراه هست تا حالا فکر نکرده بودم
و دقیقا همین روزها دارم به موضوع رضایت فکر میکنم
و دقیقا همین موضوع تشخیص
حتی حسن ظن به خدا

نظرتون به گره گشایی فکریم کمک کرد.

اجرتون با حضرت اباعبدالله
ن. .ا
۰۸ مرداد ۰۵:۰۵

یاد مثالی ازآقای پناهیان افتادم

میگفتن یک خانواده مذهبی و با وضع مالی خوب و مرفه به من گفته بودن برای دخترشون دنبال همسری در سطح فکر و فرهنگی خودشون میخوان اگر کسی رو میشناسید بفرستید...

 

آقای پناهیان گفتن ما یه طلبه ای رو فرستادیم در خونه شون.. به لحاظ فکری و فرهنگی بهشون میخورد اما خب طلبه بود... وضع مالی خوبی نداشت... تفاوت سطح معیشتی شون محسوس بود...

دقیقا به همین خاطر که سطح مالی شون خیلی متفاوت بود رد کردن...

خوب زمان گذاشتن و گشتن و بلاخره پسری پیدا شد که هم سطح فرهنگی و فکری و هم سطح مالیش با اینها کفویت داشت...

ازدواج کردن...

بعد از چند سال فرزندشون بدنیا اومد و اون فرزند معلول بود...


(از اینجا به بعد تحلیل بنده هست)

قرار هست رشد کنیم...

و شرط رشد رضایت هست...

اون خانواده اون مدلی رضایت میدادن و رشد اصلی شون هم از طریق زندگی با یک فرزند معلول اتفاق می افتاد...

نه یک همسری که سطح مالیش از اونها پائین تر باشه...

یعنی راضی به رنج و شکستن شدن اما از این طریق...

 

لذا نظر من اینه که باید بدونیم انتخاب های ما پله هایی هستن که ما رو به سمت رشد میبرن

و رشد وقتی حاصل میشه که با رضایت وارد وادی رنج و شکستن بشیم

منکسر بشیم...

پاسخ :

بله این صحبت حاج آقا پناهیان رو از خودشون شنیده بودم
و مثال خیلی دقیقی هست
حتی اگردرست خاطرم باشه گفتند وقتی فهمیدم این ها شرایط براشون از هر جهت جور هست و تناسب حداکثری دارند نگران شدم و می دونستم امتحانی در پیش دارند.



ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
بسم الله ...
قبلا در «صالحات بلاگ دات آی آر» می نوشتم الان اینجا.
تا خدا چه خواهد...

اینجا یک وبلاگ خصوصی است.
لطفا بدون اطلاع بنده آدرس آن را به کسی ندهید.
طراح قالب : عرفـــ ـــان قدرت گرفته از بلاگ بیان