بسم اللّه الرّحمن الرّحیم
همهی ما این روایت که فاطمه (س) پاره تن پیامبر (ص) است را شنیدهایم. «فاطمة بضعة منّی»
اما دیروز استاد ما خیلی کوتاه به روایتی اشاره کردند که تابهحال نشنیده بودم.
وَ مِنْهُ وَ رُوِیَ عَنْ مُجَاهِدٍ قَالَ خَرَجَ النَّبِیُّ ص وَ هُوَ آخِذٌ بِیَدِ فَاطِمَةَ عَلَیْهَا السَّلَامُ فَقَالَ مَنْ عَرَفَ هَذِهِ فَقَدْ عَرَفَهَا وَ مَنْ لَمْ یَعْرِفْهَا فَهِیَ فَاطِمَةُ بِنْتُ مُحَمَّدٍ وَ هِیَ بَضْعَةٌ مِنِّی وَ هِیَ قَلْبِی وَ رُوحِیَ الَّتِی بَیْنَ جَنْبَیَّ فَمَنْ آذَاهَا فَقَدْ آذَانِی وَ مَنْ آذَانِی فَقَدْ آذَى اللَّهَ
از مجاهد روایتشده است:
روزى پیامبر درحالیکه دست فاطمه را در دست گرفته بود گفت:
هر کس این دختر را مىشناسد، که مىشناسد و هر کس که نمىشناسد بداند که او فاطمه دختر محمّد پیامبر خداست، و او پارهاى از وجود من، قلب من و روح من است، پس هر که او را آزار دهد مرا آزرده است و هر که مرا بیازارد خدا را آزرده است.
فاطمه بضعة، قلب و روح پیامبر است. قلب مرکز وجود و روح موجب حیات انسان است.
تعبیر قلب و روح بودن بسیار بالاتر از پاره تن بودن است.
دیروز هم، سخنی از سید حسن نصرالله پیرامون جایگاه حضرت زهرا در روایتهای مشابه خواندم که تابهحال ندیده بودم:
بالاترین مقامی که حضرت زهرا به آن رسیده به نظر شخصیام، مقام «یرضی الله لرضاها و یغضب لغضبها» این عظیمترین مقام و جایگاه است. این از مقام «سیدة نساء العالمین» هم بالاتر است.
یعنی چه؟ یعنی خدای آسمان و زمین که دارای اسماءالحسنی، مُلک آسمانها و زمین، ملک دنیا و آخرت، خداوند عظیم، کبیر، قدیر، علیم، حکیم، در این وجود یک زنی آفرید که به مقامی رسید، اگر او خشنود شود خدا هم خشنود میشود و اگر او غضب کند خدا هم غضب میکند.
حقیقت این خانم چیست؟
حقیقت عقلش، قلبش، روحش، احساساتش، معیارها و اخلاقش چیست؟
یعنی درواقع، این خانم چیزی برای خودش ندارد. چیزی برای «من » خودش ندارد.
هرچه دارد برای خداست. هرچه دارد الهی است.
ترجمه متن از پیج https://instagram.com/tavabin