بسم اللّه الرّحمن الرّحیم
تا به اینجا خلاصهای گفته شد از آیه «نساؤکم حرث لکم» و تفاسیر گوناگونی که مبنای این مجموعه نوشتههاست برای فهم معنای «حرث» بودن زن.
علاوه بر تفاسیر، میتوان جایگاه مفهوم «حرث» را در ریشهشناسی واژگانی، فرهنگ اساطیر و ادیان دیگر نیز موردمطالعه قرار داد.
وقتی اولین بار خدمت آقای دکتر ابوالفضل خوشمنش برای درخواست راهنمایی پایاننامه رفتم، به دلیل کتاب خوب ایشان بود با عنوان «زن سیمای زندگی در دین و اسطوره» .
یکی از مهارتهای ایشان در علوم قرآنی، ریشهشناسی واژگان در زبانهای گوناگون است. ایشان گفتند واژه «حرث» عربی احتمالاً با ریشه واژه «earth » در زبان انگلیسی مرتبط است.
خودم سراغ مطالعه این ارتباط رفتم و متوجه شدم واژههای ارض و earth (زمین) به لحاظ ریشهشناسی به هم نزدیک است. اما در مورد حرث به دلیل اینکه واژه کمتر شناختهشدهای است، چیزی نیافتم.
کلاً اگر کسی از منظر زبانشناسی وارد مفاهیم قرآنی شود چیزهایی مییابد و میفهمد بس شگفتانگیز! (یهودیها درزمینهٔ زبانشناسی و رمزهای واژگانی متخصصاند!)
در مطالب قبلی گفتم که «حرث» یعنی زمین حاصلخیزی که قابلیت زایش و رویش دارد. زمینی که میتواند بستر مناسبی برای به فعلیت رسیدن قوه درونی بذر باشد.
رحم زن هم ازاینجهت حرث است که قابلیت زایش و رویش دارد و میتواند بستر رشد و نمو جنین و به فعلیت رسیدن قابلیتهای نطفه باشد.
در طبیعت، حرث/کشتزار پیشازاین که آمادگی کشت داشته باشد ارض است. یعنی زمینی که امکان باروری ندارد. رحم زن پس از بلوغ میشود حرث که امکان باروری پیدا میکند.
اگر به خاطر داشته باشید در این مطلب به نقل از تفسیر تسنیم عرض کردم «رها کردن حرث که بهصورت موات یا بایر درآید مطابق ساختار اصلی آن نیست؛» این یعنی فرآیند بالعکس تبدیل ارض به حرث که میتواند یکی از عوامل «فساد و هلاکت حرث و نسل» (205 بقره) باشد.
اگر زنی عقیم بود، رحم او حرث نیست، و اگر مردی عقیم بود، توانایی بارورسازی و بهنوعی احیای حرث/رحم وجود زن را ندارد.
این توضیحات خلاصه را بگذارید کنار نکات اول این مطلب یعنی واژههای حرث، أرض و earth
اگر کمی نمادشناسی بدانید، میدانید که شخصیت زن در یک فیلم سینمایی، نماد سرزمین است. اگر زنی به تصاحب مردی در آمد، یعنی آن سرزمین به تصاحب طرف مقابل درآمده است و بالعکس.
ریشه این نماد در اساطیر است. زن در ادیان و اسطورهها، نماد زمین بوده است.
در ادیان کهن و باورهای اساطیری زمین منشأ حیات و رویش و زایش است و زن هم ویژگیهای زمین را دارد و منشأ حیات و زایش نوع بشر است.
« تاکنون باورها و آیینهای فراوانی مربوط به زمین، خدایانش و بهخصوص " میهن- مادر" یا " مام میهن" در مقیاسهای جهانی آنها به دست ما رسیده است. زمین که به یک معنا پایه و اساس کیهان محسوب میشده، تجلیگاه مذهبی بااهمیتی بوده و بارها پرستیده شده است. »[1]
در عمدهی ادیان و اساطیر کهن، الههها و ایزد بانوان مربوط به زمین، مؤنثاند، که ناشی از شباهت و ویژگیهای زن و زمین در حیاتبخشی و باروری است.
«نظر به اینکه در روزگاران بس کهن و پیش از آشکار شدن علت فیزیولوژیک آبستنی در زن، بشر میپنداشته این امر از طریق نیروهای طبیعی یا تماس زن با شیئی یا جانوری از محیط کیهان پیرامون انجام میپذیرد به زن بهصورت موجودی بسیار نیرومند و زاینده و پرورشدهنده موجود دیگری مینگریستند.
بشر این نیروی زایش در زن را در زمین نیز میدیده است، انسان پیشازتاریخی وجود کوهها و دریاها و درهها و رودخانهها را با نیروی فرزند دار شدن زن یکی میدانسته. میرچا الیاده معتقد است که هر نوع زیست و حیات به نیروی باروری زمین امکانپذیر است و هرچه از زمین سر میزند و میروید زنده است و پس از پایان بهرهی زندگانی که به او تعلق دارد مجدداً برای ولادت دیگر به زمین بازمیگردد. از میان عناصر گیتی، چون زمین، ماه و آب به نظر میرسد که زمین بیش از هر عنصر دیگری، در گمان انسان پیش تاریخی به جنس زن مرتبط بوده است.
به همین سبب زمین در نزد بسیاری از اقوام و در نزد بیشتر اساطیر جنبه مادری پیداکرده است و مادینه انگاشته شده است. و بهاینعلت است که وطن، مادر تلقی میشود.» [2]