مهتدی

به امید هدایتی از جانب رب العالمین

در رکاب آزادی! (بخش دوم)

بسم الله الرّحمن الرّحیم

رفته‌رفته دوچرخه به‌عنوان نماد «زن نوین» (new woman) در قرن نوزدهم مطرح شد. یک زن جوان، تحصیل‌کرده، ورزشکار، علاقه‌مند به اشتغال، به دنبال ازدواج مبتنی بر برابری و سوار بر دوچرخه، تصویری بود که به‌عنوان «زن نوین» در آن روزگار ارائه شد.

در سال ۱۸۹۵، الیزابت کدی استنتون یکی دیگر از رهبران جنبش فمینیسم در موج اول ادعا کرد «دوچرخه‌سواری موجب الهام بخشی زنان برای شجاعت بیشتر، احترام و اتکا به خود خواهد شد.» او سپس پیش‌بینی کرد دوچرخه زندگی زنان را تغییر خواهد داد، آنان به استقلال خواهند رسید و این اختراع به رشد جنبه‌های دیگر شخصیتشان کمک خواهد کرد. آن‌ها از این طریق توانایی اتکا به خود را برای اولین بار در زندگی‌شان به دست خواهند آورد.

سوزان آنتونی دوست استنتون و یکی دیگر از رهبران جنبش فمینیسم در مورد دوچرخه‌سواری زنان می‌گوید: «فکر می‌کنم دوچرخه‌سواری بیشترین تأثیر را برای رهایی زنان در جهان داشته است. دوچرخه‌سواری به زنان احساس آزادی و خوداتکایی می‌دهد. هر وقت زنی را در حال رکاب زدن می‌بینم، می‌ایستم و شاد هستم. تصویری از یک زنانگی آزاد و نامحدود.»

سوزان آنتونی و الیزابت کدی استنتون توأمان اظهار داشته‌اند که: «زنان سوار بر دوچرخه به سمت حق رأی رکاب می‌زنند.» سرخطی که بارها در هنگامه تغییر قرن در روزنامه‌ها چاپ شد.

روزنامه کلمبیا در مورد دوچرخه‌سواری زنان نوشت: «زنان به سمت آزادی بیشتر، برابری حقوقی با مردان، عادت به مراقبت از خود و به سمت دیدگاه‌های جدید در مورد فلسفه پوشش، رکاب می‌زنند.»

دوچرخه‌سواری نیاز به دوری از پوشش محدودکننده و باحیای عصر ویکتوریا و ورود به دوره جدیدی از پوشش و نمایش مچ پاها داشت! این تغییرات به‌گونه‌ای بود که توجه روزنامه‌نگاران مرد آن زمان را به خود جلب کرد!

این مطالبات درنهایت منجر به شیوع دوچرخه‌سواری میان زنان، تغییر لباس و ادامه‌دار شدن آن تا به امروز شده است.

جنبش‌های ترویج دوچرخه‌سواری برای زنان که در کشورهای مختلف وجود دارند نیز دارای چنین پشتوانه تاریخی‌ای هستند. مطالباتی که در کشور ایران پیرامون این مسئله مطرح می‌شود جدای از این پیشینه تاریخی نیست. دوچرخه‌سواری روش فمینیست‌ها برای مطالبه حقوقشان است و در حقیقت آغازی است برای تغییرات گسترده در جهت رسیدن به آزادی‌های بیشتر. تغییر و آزادی پوشش و دامن زدن به حیا زدایی در عرصه فردی و اجتماعی، تغییر در هویت زنانگی و تغییر ساحت عمومی جامعه برای نوع نگاه به زنان.

دوچرخه سواری زنان یک مطالبه ساده نیست، بلکه مجموعه‌ای از مطالبات است که به تغییرات گسترده در ساحت‌های گوناگون زندگی زنان منجر خواهد شد.

پ.ن: برخی از دوستان به ویژه در اینستاگرام گفتند که چرا با ورزش مخالفت می‌کنی؟ مگر چه اشکالی دارد؟

پاسخ این است، بنده مخالف ورزش و تفریح سالم برای زنان نیستم، اما مخالف ورزشی هستم با اختلاط همراه باشد.

باز برخی معتقد بودند که با پوشش اسلامی می‌توان دوچرخه سواری کرد. بله می‌شود اما دوچرخه سواری زنان در فضاهای عمومی مطالبه چه کسانی است؟

این مطالبه کسانی است که به حجاب و حیا و پوشش اعتقادی ندارند! و با اسلامیزه کردن پوشش مناسب دوچرخه سواری هم آن‌ها پایبند به رعایتش نخواهند بود؛ کما این که الان هم پایبند نیستند.


برای نوشتن این مطالب از این دو مقاله استفاده شده است.

Pedaling the Path to Freedom

How the Bicycle Paved the Way for Women's Rights

۶ ۱
لوسی می
۲۱ خرداد ۱۲:۵۴
من الآن می‌بینم خانمهای محجبه هم خواهان آزادی دوچرخه هستند! :/
البته الان ما مسیر برعکس رو طی کردیم اول پوششها رو آزاد کردیم حالا دوچرخه میخوایم :))


از این گذشته سوالم اینه که آیا شخصا با این رویکرد و آزادی دوچرخه در همون زمان و در همون جوامع (نه الآن و در جامعه اسلامی ما) مخالف هستی؟ من مخالف نیستم!
اینکه من و شما الآن اینجایی هستیم که هستیم با تمام نگاه اسلامی و اعتقادی و حتی گاهی محدودیت‌خواهمون، برآیندی هستیم از همه آنچه که در طول تاریخ بر زنان گذشته. چه در داخل و چه در خارج از کشور. 
یعنی اگر اون اتفاقات و اون جنبش‌ها اتفاق نمی‌افتاد ما الآن شاید اصلا درس و دانشگاه رو نمی‌دیدیم. درسته که با حفظ حریم اسلامیمون این کار رو میکنیم اما دانشگاه و درس و فعالیت اجتماعی، ره‌آورد اسلام برای زن نیست. ره‌آورده غربه و اسلام باهاش مخالفتی نداشته اما تشویق هم نکرده. اسلام فقط برای تن دادن به هر موضوعی چه غربی باشد و چه شرقی چارچوبی رو معلوم کرده که جواز بهره‌مندیِ شرعی از اون امکانات یا شرایط به حساب میاد.


حالا نمیدونم چقدر نظرم درسته! :/

پاسخ :

بله، منم متوجه شدم که خانمای محجبه هم خواهان دوچرخه سواری هستن.

من معتقدم اول بستر تفریح مناسب خانم هارو با تغییر معماری از بین بردیم و به جاش بستر گناه فراهم کردیم و در نهایتم میگیم گناه نکن!
خب نمیشه مگر با تقوای بسیار زیاد. به نظر من خانمی که در شرایط امروز جامعه حجابشو حفظ میکنه واقعا از تقوای زیادی برخورداره. شوخی که نداریم سخته واقعا به ویژه در محیط شهری.

من معتقدم باید شرایط زن غربی تغییر می کرد اما نه به روش فمینیسم. چون واقعا در ظلم بودن.

اما این که ما مدیون فمینیستیم معتقد نیستم. چون تحصیل زنان در اسلام بوده. زنان با سواد هم بودن. اگر در بعضی کشورهای اسلامی نبوده به خاطر عرفشون بوده نه اسلام.
در کل تحصیل علم به روش آکادمیک محصول غربیه. اما در اسلام کسب علم بوده اما به روش دیگه ای. مثلا حضرت زینب سلام الله علیها جلسات قرآن داشتن. امام صادق علیه السلام شاگرد زن داشتن.
الدوز
۲۲ خرداد ۱۵:۲۰
به نظرم مطالبات موج اولی ها چندان زیر سوال نیست. هرچند از همون ابتدا در نظرات ولستون کرافت هم حرف های ضد خانواده ای دیده می شه که با آمال و آرزوهای شخصی خودش هم جور نیست حتی ولی اون چیزی که استنتون و نویسندگان اعلامیه احساسات می خوان که خلاصه اش تسری ارزش های نظام لیبرالی به زنانه (که تازه به نظرم فقط تسری حقوق اعلامیه استقلال به زنانه) مطالبه نا به جا و زیادی نیست به نظر من.

پاسخ :

آخ آخ گفتید وولستون کرافت! یه فیلم اینا ساختن از دخترش که خیلی دوست دارم نقدش رو بنویسم اما حوصله نکردم!

خب فقط ولستون کرافت این نظرات رو نداشته، خود استنتون، آنتونی و ویلارد هم داشتن. توی صالحات یه زمانی در موردش نوشتم. من معتقدم اگر این مواضع ابتدا به این شکل مطرح نمیشد در موج دوم انقدر رادیکال نمیشدن.




الدوز
۲۲ خرداد ۲۰:۳۲
بخش‌هایی از این نظر که با * مشخص شده، توسط مدیر سایت حذف شده است
شاید ولی موج دومی ها که خیلی موج اول دوست نیستند. موج اول حداکثر یکی از زمینه های تفکرات رادیکالیه که تو موج دوم دیده می شه. زمینه های اجتماعی و فلسفی و سیاسی ای که موج دوم در بستر اونها شکل می گیره، خیلی باید موثر تر باشه. هرچند حتی خود دوبوار هم به عنوان یکی از چهره های شاخص موج دوم، آرزوهایی متفاوت با نظراتش داره. آرزوی یه زندگی آدمیزادگونه با سارتر داشته به نظرم که محقق نشده. تو خاطراتش برام جالب بود که گاهی حتی کیف پولش دست سارتر بوده و حتی این حد از استقلال مالی رو هم برای خودش قائل نمی شده. بعد وقتی سارتر در عین ادعای عشق و یه شبه ازدواج سفید امروزی با دوبوار همچنان با دیگران هم مراوده داشته، از آدمی مثل دوبوار انتظار چه واکنشی می ره؟ خوب لزوما همه واکنش های منطقی ندارند و بعضی مثل دوبوار این توانایی رو دارن که واکنش غیرعقلانی خودشون رو تئوریزه کنن و ازش نظراتی بسازن که هنوز یکی از حرف های برجسته فمینیسم محسوب بشه.
من کلا بعضی موج اولی ها و پیشا موج اولی هایی مثل ابیگل آدامز و ... رو خانوم های محترمی می دونم که حقوق شهروندی اعلامیه استقلال رو برای زنان هم مطالبه می کنند. ولی می دونین واقعیت اینه که شرایط بعد از جنگ و مدرنیته، داره برخی زنان رو از امکان مادری و همسری و ... محروم می کنه و بعد از این زنان انتظار داره که همچنان مثل عمه های محجوب و با وقار طبقه مرفه دوران فئودالی یه گوشه ای محترمانه و بی سر و صدا زندگی کنن و بمیرن و خوب این خواسته زیادیه. ****** ** ** **** ** ****** ***** **** ****** ** ***** * *** ** *** ** ****** ******* *** ** ******** ** **** ** ** ** ****** **** ** ***** * ****** ****** **** ***** ***** *** **** ** **** ******* ****** ****** ** ***** ** ** ****** ****** *** ** * **** *** *** **** ****** ***** ** ****** ***** **** ***** * ***** ****** ** *** ******** ** **** ** ****** ** ******* ** ***** ** **** ***** ** ****** * ***** ** ** **** ** **** **** ** ******
** **** **** *** **** ***** *** **** ***** ** ******* ** ****** ***** ****** ** ****** ** **** ***** ** ** *** ****

پاسخ :

در مورد تاثیرات جزئی موج اول روی دوم خیلی نمی دونم اما به لحاظ عقلی اگر موج اول نبود موج دوم زمینه بروز و ظهور پیدا نمی کرد. ولو در ظاهر آراءشون در برخی موارد متفاوت باشه.
در مورد دوبوار نکات جدیدی بود ممنون. اما متفکرین به قسمتی از نظراتشون که نوشته شده مشهور میشن نه عملکردشون.
کما این که خیلی از اهل فلسفه ما کتاب فیلسوفان نا به کار رو نخوندن و نمی دونن زندگی واقعی اون ها چی بوده.

چنین افرادی در هر دوره ای از فمینیسم بودن. اما خب اون نظری بسط پیدا کرده که رسانه پررنگ تری داشته و امکان نشر نظراتش رو پیدا کرده.

من یکی از نقدهای بزرگم به فمینیسم برای خود جامعه غرب و حتی فمینیسم در جامعه ایرانی همینه، زنان رو به ظاهر توانمند کرده اما چون نگاهشون جامع نیست و مردان در نگاهشون جایگاهی نداشتند، دائم مردان مذمت شدن اما رشد نکردن برای پذیرش جایگاه تغییر یافته زنان. برای همین به وجود اومدن چنین نگاه هایی طبیعیه. چون ما یک جنس رو تغییر جایگاه دادیم، اما در انتظارات تغییری ایجاد نکردیم.
الان هم در جامعه ما برعکس شده. بضی از دخترانمون انتخابشون فمینیسم نیست و دوست دارن یه زن خانه دار در نقش مادری و همسری باشن اما همسر و جامعه ازشون انتظار زن شاغلی داره که به همه نقش هاش برسه! یه تصویر ایده آل از یک زن که تحققش نزدیک به محاله.

عرف ما هم زیاد ایراد داره دیگه. باید عوض بشه. خود ما باید شروع کنیم...

من دوست نداشتم ستاره دار بشه. چون نظر خوبی بود و عرف هم با اشتراک این نظرات آروم آروم تغییر میکنه . اما چون نظر شما بود ستاره دارش کردم.
لوسی می
۲۵ خرداد ۱۸:۰۰
تحصیل یک مثال بود. اما تحصیل رسمی ما با تحصیل حضرات و علم‌آموزی اونها متفاوته. اونها علم می‌آموختند، ما دانش رسمی می‌آموزیم برای یکسری کارکرد و بازده اقتصادی و اجتماعی. سبک زندگی کنونی و مشارکت اجتماعیمون منظورم بود. تحصیل علم برای هر زن و مرد مومن سفارش شده اما نه تحصیل دانش رسمی و آکادمیک. بعید میدونم در اسلام مشارکت اجتماعی زن فی نفسه تشویق شده باشه. 

پاسخ :

من هم با شما هم نظرم.


کلا مشارکت اجتماعی بدون هدف و نیت خاصی نه برای زن تشویق شده نه مرد.


چون بنا به شرایط زمانی و مکانی حضور اجتماعی ممکنه برای هر دو جنس لازم باشه یا نه.

علاوه بر این که عرصه مشارکت هم مهمه.



ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
بسم الله ...
قبلا در «صالحات بلاگ دات آی آر» می نوشتم الان اینجا.
تا خدا چه خواهد...

اینجا یک وبلاگ خصوصی است.
لطفا بدون اطلاع بنده آدرس آن را به کسی ندهید.
طراح قالب : عرفـــ ـــان قدرت گرفته از بلاگ بیان