مهتدی

به امید هدایتی از جانب رب العالمین

جدال حسن (2)

بسم الله الرحمن الرحیم

قصدم از انتشار مطلب قبل اولاً این بود که خودم می‌خواستم از مشارکت فکری شما در مورد این موضوع استفاده کنم. ثانیاً می‌خواستم شمارا دعوت به تفکر کنم و بگویم ما نباید هر مطلبی را می‌خوانیم بپذیریم. بلکه برای پذیرش باید روی آن فکر کنیم.

1- منشأ حقوق ما نیازهای ما هستند. مثلاً نیاز به غذا برای ما حق خوردن ایجاد می‌کند. نیاز به ازدواج حق ازدواج، نیاز به امنیت حق امنیت و قص علی‌هذا.

*منشأ همه حقوق ما نیازهایمان نیستند بلکه برخی از حقوق ما به نیازهای ما برمی‌گردد. بعضی از حقوق با توجه به نقش و جایگاهی که فرد دارد به او داده می‌شوند. مثل حقوقی که مادر بر فرزند دارد و فرزند باید مادرش را تکریم و احترام کند، همین‌طور در مورد پدر و حق ولایت او بر فرزند که وظایفی را برای فرزند به دنبال دارد.

علاوه بر این‌که اصل و منشأ همه حقوق حق خداست و حقوق ما تابعی از حق خدا هستند.[1]

 

2- در بخشی از آیه 228 سوره بقره ‌می‌خوانیم: «لَهُنَّ مِثْلُ الَّذی عَلَیْهِنَ‏ بِالْمَعْرُوفِ وَ لِلرِّجالِ عَلَیْهِنَ‏ دَرَجَةٌ» برخی از مفسرین این بخش از آیه را دلیلی برای حقوق بیشتر مرد بر عهده زن در نظر گرفته‌اند.

*تا جایی که مطالعه کردم بهترین تفسیر از میان متأخرین تفسیر آیت‌الله جوادی آملی بر این آیه بوده است. و بحث مهم تماثل حقوق زن و مرد که در این آیه مطرح‌شده است.[2]

جدای از این آیه، به موضوع حقوق بیشتر مرد نسبت به زن در روایات متعدد و معتبر تصریح‌شده است: نمونه‌اش این روایت که در رساله حقوق امام سجاد علیه‌السلام هم آمده است اما اینجا بخشی از آن را می‌آورم: « ...وَ یُکْرِمَهَا وَ یَرْفَقَ بِهَا وَ إِنْ کَانَ حَقُّکَ عَلَیْهَا أَغْلَظَ وَ طَاعَتُکَ بِهَا أَلْزَمَ فِیمَا أَحْبَبْتَ وَ کَرِهْتَ مَا لَمْ تَکُنْ مَعْصِیَةً فَإِنَّ لَهَا حَقَّ الرَّحْمَةِ وَ الْمُؤَانَسَةِ... »[3]

اما نکته مهم در مورد حقوق بیشتر آنی است که بعضی از شما بزرگواران در نظرات به آن اشاره کردید. حقوق بیشتر مسئولیت بیشتری به همراه دارد. اما ما معمولاً بخش اول را به مردان می‌گوییم و بخش دوم را مسکوت نگه می‌داریم!

علاوه بر این، مخاطب اکثر آیات قرآن کریم در مسائل خانواده مردان هستند اما در جامعه در حیطه آموزش مردان و مسائل خانواده، زنان را مخاطب قرار می‌دهیم و تمرکز آموزشی بر آن‌هاست نه مردان...

 

با فرض صحت این دیدگاه و جمع دو توضیح بالا:

مردان حقوق بیشتری دارند، پس مردان نسبت به زنان، انسان‌های نیازمندتری هستند.

*در مورد نتیجه‌گیری با توجه به صغری و کبری بالا می‌توان گفت این نتیجه ناقص است و دارای اشکال.

اما چند نکته را در موردنیاز می‌گویم: همه ما نیازهای گوناگونی داریم و نیاز منشأ ضعف انسان است. هرچه قدر انسان خودسازی داشته باشد و بر نیازهای خود کنترل داشته باشد، قوی‌تر است. برعکس کسی که مقهور نیازهایش هست و به سمتی می‌رود که نیازها او را می‌برند. مانند نیاز جنسی که اگر تحت کنترل انسان درنیاید انسان اسیر این نیازش می‌شود. و ما نهی شده‌ایم از این‌که اسیر نیازهایمان شویم. انسان به دو روش می‌تواند نیاز خود را کنترل کند با عفت و پاسخ مشروع به نیاز.

نیازهای ما یا مشروع هستند یا نامشروع. پاسخ به نیاز هم مشروع است یا نامشروع. مثلاً نیاز به غذا مشروع است و خوردن غذای حلال پاسخ مشروع به این نیاز ماست. اما اگر از حرام بخوریم، به این نیازمان پاسخ نامشروع دادیم. در مقابل نیاز مشروع نیاز نامشروع است مانند این‌که کسی بگوید من نیاز به خودنمایی در جامعه دارم. این نیاز نامشروع است و به‌تبع پاسخ به آن‌هم نامشروع است. این را بسط بدهید به تمام نیازهای انسان.

 

 



3 تحف العقول ص 262

۴ ۰
لوسی می
۱۳ آذر ۱۶:۴۹

سلام گله. خوبی؟

فکر میکنم مسئله‌ی حق دو جزء داره. حق و تکلیف. یعنی یکی کسی که حق برای اوست و کسی که حق بر گردن اوست(یعنی تکلیف دارد). یعنی حق من بر دیگری. یعنی دیگری وظیفه دارد برای من کاری بکند. مثل حق شوهر بر زن(زن باید برای شوهر کاری بکند)، حق فرزند بر والد(والد باید برای فرزند)، حق معلم بر شاگرد. که در این تعبیر همواره این حقوق دو طرفه هستند. یعنی اگر مرد بر زن حقی دارد به تبعش زن هم بر مرد حقوقی دارد که به فرموده حضرت امیر اگر حق به صورت دو طرفه انجام شود باعث الفت و هماهنگی و استقامت و عزت میشه.


حالا اینکه منشاء حق چیه؟ نمیشه بگیم فقط نیاز! بهتره بگیم ویژگی فطری و یا طبیعی. چون گاهی نیاز از فطرت و طبیعت منحرف شده. یعنی یک نیاز کاذبه و فطری و یا درست نیست. 

و این دو مدل داره. یه مدلش نیاز فطری و واقعی است مثل نیاز به حیات و خوراک و .... که انسان حق داره حیات داشته باشه و کسی اجازه نداره این حق رو از او سلب کنه و یه مدلش هم یک اختیار هست. مثل اختیار تصرف در اموال فرزند که این اعمال اختیار باعث ایجاد حق و تکلیف میشه.که باید فلان باشد و بهمان. در این صورت برای این صاحب حق، یا بهتره بگم صاحب اختیار مسئولیت ایجاد میشه و باید پاسخگوی اعمال قدرتش باشه...

حالا اگر میگیم مرد حق داره ۴ همسر داشته باشه این حق از همین مدل اختیار ناشی از ویژگی طبیعیه! این حق به اون معنا نیست که در ازاش باید حتما ۴ همسر براش فراهم باشه. این نوع از حق، یک توانایی و آپشنه! که در ازای انجامش، حق و تکلیفی ایجاد خواهد شد. یا حق طلاق! به نظرم اینها توانایی‌‌ و اختیاری است که به مرد داده شده که در ازای هر اعمال اختیار و تصمیمی، حق و تکلیفی ایجاد میشود. یعنی فکر میکنم کلا بحث اون آیه در مورد همین اختیار داشتن‌های بیشتر مرد نسبت به زن هست که به علت ویژگی‌های فطری و طبیعیِ مردها به اونها داده شده و باعث مسئولیت‌های ناشی از اعمال قدرت میشه. هر اختیاری مسئولیت داره و مسئولیت متناسب با اختیاره.

 

و یک منشا حق هم قرارداد بستن میتونه باشه. و لزوما از نیاز فطری نباشه. مثل همین حقوق و تکالیف ناشی از ازدواج. یک قرارداده. و حق ناشی از این قرارداد به صورت شرعی وضع شده. و یا قراردادهای دیگه که حق و تکلیف مبتنی بر اون به صورت قانونی و یا مثلا توافقی تعیین بشه.

حالا اینکه حق و تکلیف ناشی از ازدواج چرا به این صورت وضع شده بحث دیگری است و اصل اساسی در حقوق شرعی قراردادها اینه که حق و تکلیف شرعی دو طرفه است یعنی اگر حقی داری تکلیفی هم داری.

پاسخ :

سلام خواهر عزیزم
واقعا خوشحالم که شما هنوزم اینجارو می خونی

نظر شما کامل کننده مطلب بود و واقعا ممنونم.
موضوع اختیار و ارتباطش با حقوق رو به این شکلی که شما گفتید تا حالا دقت نکرده بودم ممنونم که گفتید. همین طور موضوع قرارداد و حقوقی که در نتیجه قرادادها ایجاد میشه.
علاوه بر اختیار، به نظرم شرایط تحقق اون حق هم مهمه. مثلا هر مردی حق ازدواج با چهار زن رو نداره، فقط کسی چنین حقی داره که شرایطش رو هم دارا باشه. فی الواقع طبق دو مطلب گذشته که نوشته بودم (امتحان خانواده) نباید نسبت به حقش سوء اختیار داشته باشه.

پیـــچـ ـک
۱۳ آذر ۲۳:۵۷

سلام

مطلب خوبی بود. نکته اول برام جالب بود.

 

پاسخ :

سلام

خداروشکر که این طور بوده
ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
بسم الله ...
قبلا در «صالحات بلاگ دات آی آر» می نوشتم الان اینجا.
تا خدا چه خواهد...

اینجا یک وبلاگ خصوصی است.
لطفا بدون اطلاع بنده آدرس آن را به کسی ندهید.
طراح قالب : عرفـــ ـــان قدرت گرفته از بلاگ بیان