بسم الله الرحمن الرحیم
قصدم از انتشار مطلب قبل اولاً این بود که خودم میخواستم از مشارکت فکری شما در مورد این موضوع استفاده کنم. ثانیاً میخواستم شمارا دعوت به تفکر کنم و بگویم ما نباید هر مطلبی را میخوانیم بپذیریم. بلکه برای پذیرش باید روی آن فکر کنیم.
1- منشأ حقوق ما نیازهای ما هستند. مثلاً نیاز به غذا برای ما حق خوردن ایجاد میکند. نیاز به ازدواج حق ازدواج، نیاز به امنیت حق امنیت و قص علیهذا.
*منشأ همه حقوق ما نیازهایمان نیستند بلکه برخی از حقوق ما به نیازهای ما برمیگردد. بعضی از حقوق با توجه به نقش و جایگاهی که فرد دارد به او داده میشوند. مثل حقوقی که مادر بر فرزند دارد و فرزند باید مادرش را تکریم و احترام کند، همینطور در مورد پدر و حق ولایت او بر فرزند که وظایفی را برای فرزند به دنبال دارد.
علاوه بر اینکه اصل و منشأ همه حقوق حق خداست و حقوق ما تابعی از حق خدا هستند.[1]
2- در بخشی از آیه 228 سوره بقره میخوانیم: «لَهُنَّ مِثْلُ الَّذی عَلَیْهِنَ بِالْمَعْرُوفِ وَ لِلرِّجالِ عَلَیْهِنَ دَرَجَةٌ» برخی از مفسرین این بخش از آیه را دلیلی برای حقوق بیشتر مرد بر عهده زن در نظر گرفتهاند.
*تا جایی که مطالعه کردم بهترین تفسیر از میان متأخرین تفسیر آیتالله جوادی آملی بر این آیه بوده است. و بحث مهم تماثل حقوق زن و مرد که در این آیه مطرحشده است.[2]
جدای از این آیه، به موضوع حقوق بیشتر مرد نسبت به زن در روایات متعدد و معتبر تصریحشده است: نمونهاش این روایت که در رساله حقوق امام سجاد علیهالسلام هم آمده است اما اینجا بخشی از آن را میآورم: « ...وَ یُکْرِمَهَا وَ یَرْفَقَ بِهَا وَ إِنْ کَانَ حَقُّکَ عَلَیْهَا أَغْلَظَ وَ طَاعَتُکَ بِهَا أَلْزَمَ فِیمَا أَحْبَبْتَ وَ کَرِهْتَ مَا لَمْ تَکُنْ مَعْصِیَةً فَإِنَّ لَهَا حَقَّ الرَّحْمَةِ وَ الْمُؤَانَسَةِ... »[3]
اما نکته مهم در مورد حقوق بیشتر آنی است که بعضی از شما بزرگواران در نظرات به آن اشاره کردید. حقوق بیشتر مسئولیت بیشتری به همراه دارد. اما ما معمولاً بخش اول را به مردان میگوییم و بخش دوم را مسکوت نگه میداریم!
علاوه بر این، مخاطب اکثر آیات قرآن کریم در مسائل خانواده مردان هستند اما در جامعه در حیطه آموزش مردان و مسائل خانواده، زنان را مخاطب قرار میدهیم و تمرکز آموزشی بر آنهاست نه مردان...
با فرض صحت این دیدگاه و جمع دو توضیح بالا:
مردان حقوق بیشتری دارند، پس مردان نسبت به زنان، انسانهای نیازمندتری هستند.
*در مورد نتیجهگیری با توجه به صغری و کبری بالا میتوان گفت این نتیجه ناقص است و دارای اشکال.
اما چند نکته را در موردنیاز میگویم: همه ما نیازهای گوناگونی داریم و نیاز منشأ ضعف انسان است. هرچه قدر انسان خودسازی داشته باشد و بر نیازهای خود کنترل داشته باشد، قویتر است. برعکس کسی که مقهور نیازهایش هست و به سمتی میرود که نیازها او را میبرند. مانند نیاز جنسی که اگر تحت کنترل انسان درنیاید انسان اسیر این نیازش میشود. و ما نهی شدهایم از اینکه اسیر نیازهایمان شویم. انسان به دو روش میتواند نیاز خود را کنترل کند با عفت و پاسخ مشروع به نیاز.
نیازهای ما یا مشروع هستند یا نامشروع. پاسخ به نیاز هم مشروع است یا نامشروع. مثلاً نیاز به غذا مشروع است و خوردن غذای حلال پاسخ مشروع به این نیاز ماست. اما اگر از حرام بخوریم، به این نیازمان پاسخ نامشروع دادیم. در مقابل نیاز مشروع نیاز نامشروع است مانند اینکه کسی بگوید من نیاز به خودنمایی در جامعه دارم. این نیاز نامشروع است و بهتبع پاسخ به آنهم نامشروع است. این را بسط بدهید به تمام نیازهای انسان.