بسم الله الرحمن الرحیم
یک طیف از نواندیشان کاذب دینی اینگونهاند: جامعه شناسی غربی خواندهاند، اسلام را نمیشناسند، با مفاهیم اساسی آن مثل ولایت و... آشنا نیستند، با عینک و از منظر جامعه شناسی، اسلام عرفی را تحلیل و قرائت میکنند، و میگویند دین آنی است که ما میگوییم! نه آنچه به شما گفتهاند! ن
تیجه ⬅️ التقاط
این افراد چون در بستر مفهومیِ جامعه شناسیِ غربی، دین را میبینند، هر مفهوم دینی را در پازل جامعه شناسی تعبیر و تفسیر میکنند.
مثلا پدرسالاری را ولایت میدانند و بالعکس.
درصورتی که در دامنه اندیشه اسلامی، مفهومی به نام پدرسالاری وجود ندارد، و این مفهوم ترجمه شده از جامعهشناسی است.
گام اول برای دینی اندیشیدن، کنار گذاشتن و رهایی از اسارت مفاهیم مدرن است.
ولایت را فقط میتوان در بستر اندیشه اسلامی فهمید، نه در گسترهی هیچ ایدئولوژی و تفکر دیگری.
ای نافراد به قدری اسیر آموختههایشان شدند که حتی اگر بخواهند بعید است بتوانند بیرون از آن چهارچوب و مفاهیمِ فکریِ جامعه شناسیِ غربی بیاندیشند و تفکر کنند...
برای نزدیک شدن به ذهن مثال میزنم، یک سیستم عامل را تصور کنید، یا یک سیستم کدینگ، هر ورودی وارد این سیستم شود، خروجی با همان سیستم تناسب دارد.
علوم انسانی غربی هم همین. اگر ما اسلام را وارد این سیستم کنیم، خروجی اسلام نخواهد بود!
بلکه خروجی چیزی است که در همان سیستم تعریف شده است!
نقطه آغاز بومی سازی علوم انسانی، مفاهیم است و بتهای بزرگ برای شکستن هم، همین مفاهیماند. و ابراهیم میخواهد شکستن آنها. کسی که این علوم را کسب کند، بتهای مفاهیم این علوم را بشکند و خارج از اسارت واژهها و معانی آنها، در بستر نظام فکری اسلام، اسلامی بیندیشید و اسلامی عمل کند.
اسلام را فقط در بستر اسلام میتوان فهمید نه هیچ علم و اندیشهی دیگر...