بسم الله الرحمن الرحیم
نمونه اول: خانم متاهل متولد هفتاد و چند که چند فرزند دارد و شاد و خوشحال است.
نمونه دوم: خانم متأهلی که به دلیل مشکل باروری، تا سی و چند سالگی فرزنددار نشدند و خدا در آن سن فقط یک فرزند به او می دهد.
نمونه سوم: مادری که فرزند اولش فوت می کند، فرزند دومش به دلیل خطای پزشکی موقع زایمان از دست می رود، خدا در زایمان سوم بهشان یک دختر می دهد. مادر بعد از سال ها مجدد باردار می شود و باز بچه از دست می رود و فرزندشان شده تک فرزند.
نمونه چهارم: زوجی که هرگز فرزنددار نشدند.
نمونه پنجم: دختر مجردی که دوست داشته شبیه نمونه اول باشد اما نشده.
نمونه ششم: زنی که زود ازدواج کرده و طلاق گرفته.
نمونه هفتم: زنی که دیر ازدواج کرده و چند فرزند دارد.
نمونه هشتم: زنی که فرزند بیمار دارد.
و....
اگر بخواهم بنویسم این لیست حالا حالاها ادامه دارد، چون به تعداد آدمها شرایط متفاوت داریم.
می دانید اشکال کجاست؟
اشکال آن جاست که همه خود را با نمونه ی اول مقایسه می کنند. و این مقایسه چیزی جز احساس سرخوردگی و کمبود ندارد.
این نگاه و در دام مقایسه افتادن به دلیل الگوسازی تک بعدی در جامعه ی ما نه تنها نسبت به زنان بلکه نسبت به همه ی افراد است.
مشکل الگوسازی های فعلی هم تک بعدی بودن است، یعنی فقط از یک شرایط الگو می سازیم (نمونه اول) و مشکل دیگر نمایش زندگی بدون نقص منهای بخش های سخت آن است.
و حقیقت این است که در هیچ کجای کره ی زمین زندگی بدون مشکل نداریم!
برای بعضی بیشتر، برای بعضی کمتر...
الگوسازی باید از همه ی افراد و نمونه های بالا باشد.
دقیقا شبیه الگوسازی خدا برای ما.
حضرت مریمی که ازدواج نکرد اما در آن جامعه در حد اعلای پاکدامنی و عفاف بود.
حضرت زکریا به همراه همسرش که تا سنین بالا فرزند دار نشدند.
حضرت امام رضا هم...
امام جواد و ام الائمه حضرت صدیقه ی کبری که تک فرزند بودند...
حضرت یحیی هم
آسیه ای که در کنار فرعون به آن حد از رشد رسید
و مثال زیاد است اگر بخواهم ادامه دهم.
حقیقت این است امتحان های خدا برای زندگی هر فرد متفاوت است و این ماییم که بدون مقایسه باید «بهترین شرایط خودمان» باشیم.