مهتدی

به امید هدایتی از جانب رب العالمین

مدیریت احوال (رمز ثابت این مطالب: بندگی)

برای نمایش مطلب باید رمز عبور را وارد کنید

بحران نظم

۵ نظر

بسم الله الرحمن الرحیم

من از زمانی که یادم میاد همیشه با بحرانی مواجه بودم به نام نظم و پیشتر از اون بحران انگیزه. برای کارهام دنبال انگیزه می گشتم و چون نمی یافتم انجام هم نمی دادم. حتی برای کنکور، دلیلی برای دانشگاه رفتن پیدا نمی کردم بنابراین درس هم نمی خوندم. و این بقیه رو به اشتباه انداخته بود که نکنه کلا نمی فهمم!

ولی بعضی درس هارو که نمراتم خوب میشد متوجه میشدن بهره هوشیم پایین نیست! اما درس نمی خونم.

یا با بعضی درس ها ارتباط نمی گرفتم.

مثلا یادمه اول دبیرستان دوتا ریاضی داشتیم یکی ریاضی کاربردی و یکی ریاضی معمولی. نمره ی ریاضی کاربردیم خوب میشد، نمره ی درس ریاضی اصلیم بد! و برای معلم ها جای تعجب بود که چرا این تفاوت وجود داره؟

من پاسخ رو می دونستم چون ریاضی کاربردی رو دوست داشتم و حفظی نبود با ابتکار و ابداع ما سر و کار داشت و برای منی که از بچگی تفریحم حل کردن کتاب های هوش بود، اون درس لذت بخش بود. اما ریاضی اصلی وارد بحث اتحادها و حفظ کردنشون شده بودیم و من نمی تونستم حفظ کنم!

یا فرمول های فیزیک که معلممون از دستم شاکی بود. حتی گفت موقع تصحیح برگه ات بهت فحش هم دادم! چون من هیچ وقت نمی تونستم فرمول حفظ کنم. اما یه بار سر همین کلاس فیزیک یه مسئله ای رو طرح کردم که نه تو کتاب بود نه جایی، بعد معلممون گفت خودت فکر کردی؟! فکر کنم اینجا بود که بهم ایمان آورد کودن نیستم و فقط نمی تونم حفظ کنم!

اولین نمره کمی هم که آوردم 16 بود سر درس تاریخ...

القصه...

می دونم این اخلاق خوب نیست و چه بسا تا اینجای متن بسیار تعجب کرده باشید چون تصویر ذهنی ما آدم ها در فضای مجازی با خود واقعی افراد فاصله داره...

 

یک چنین موجودی که همیشه برای کارهاش دنبال دلیل می گشت با یک بحران همیشگی مواجه بود به نام نظم تا همین الان که سی و چند سال از زندگیش می گذره. به اضافه بحران انجام ندادن و انگیزه نداشتن برای کارها و بحران دقیقه نودی بودن!

و تقریبا هیچ وقت مشاورها نفهمیدن من مشکلم چیه و نهایتا یکیشون گفت تو اضطراب منفی داری، یعنی وقتی خیلی کار داری انجامشون نمیدی!

اما من دلیلش رو می دونستم دنبال دلیل بودم برای انجام کارهام و وقتی دلیل نداشتم خب چرا انجام بدم؟!

این بحران دلیل در همه ی بخش های زندگیم بوده و هست. از آراستگی ظاهری تا نظم تا درس خوندن و...

یه نکته رو یادم رفت بگم! من کاری رو دوست دارم انجام بدم هم اگر تبدیل بشه به یه امر روتین یا واجب انجام نمیدم!  مثلا من فلان مطلب رو دوست دارم بنویسم و اگر به خودم باشه یه روزه می نویسم اما اگر بنا بشه از جایی نوشتن اون مطلب رو سفارش بگیرم و بابتش پول هم بگیرم! نمی تونم بنویسم! انگار یه چیزی از درونم نمیذاره انجامش بدم!

 

خلاصه این دختر با این روحیات اخیرا راهی رو کشف کرده که فکر کنم داره به این بحران ها پایان میده و همه ی این هارو گفتم تا این رو بگم تا شاید اگر فردی شبیه من این مطالب رو می خوند شاید به کارش بیاد.

می دونم طولانی شد اما اگر مایلید بقیه اش رو بخونید تشریف ببرید ادامه مطلب.

۱۰ ۰

استعدادهای انسان

۳ نظر

بسم الله الرّحمن الرّحیم

استعداد به توانایی بالقوه درونی می‌گویند که می‌تواند بالفعل شود.

توانایی در انواع ورزش‌ها، توانایی‌های صوتی مثل خوانندگی، گویندگی و.. توانایی‌های علمی در انواع رشته‌های ریاضی، فلسفه و...

به همه‌ی این‌ها در دنیای امروز استعداد می‌گویند، استعدادی که برای انسان نوعی حق ایجاد می‌کند، حق بالفعل شدن این استعدادها و اگر کسی امکان بروز و ظهور و پرورش استعدادش را نداشت، به او ظلم شده است.

اما آیا استعداد انسان همین‌هاست؟

انسان ابعاد دیگری برای رشد و نمو ندارد؟

۷ ۰

زنان، احساس و مدیریت آن

۳ نظر

بسم الله الرّحمن الرّحیم

«ناخودآگاه»، بخشی از وجود انسان است که تمایلات و گرایش‌های مخفی در آن نهفته شده است. تمایلاتی که نمی‌شناسیم و کمتر به آن واقفیم. با شناخت این تمایلات، می‌توان آن را مدیریت کرد و به آن جهت داد؛ در جهت حق یا باطل.

این امیال نهفته در ناخودآگاه، با احساس و برانگیختگی عواطف می‌توانند ظهور کنند و این انرژی نهفته را آزاد کنند. احساساتی که می‌تواند سازنده باشد یا مخرب.

کاری که در رسانه انجام می‌شود دقیقاً همین است، مدیریت تمایلات و جهت‌دهی به آن‌ها از طریق اخبار، برانگیختگی احساسی-عاطفی، ذائقه سازی، نیاز سازی و ...

۴ ۰

این روضه‌های زنانه...

۱۲ نظر

بسم الله الرّحمن الرّحیم

من از بچگی دختر هیئت‌های مردانه رفتن نبوده‌ام.

کسی نبوده ببردم. رفتم، اما کم رفتم.
من با مامان روضه‌های زنانه خانگی می‌رفتیم. از آن‌ روضه‌هایی که خانه قدیمی دارند، همه جا سیاه پوش است، همه جا بوی روضه و چای و نذری می‌دهد. از آن روضه‌هایی که خادمانش سال‌هاست خادمند، سال‌هاست وظیفه ثابت دارند و هر سال معلوم است با شروع روضه چه کسی چه نقش و جایگاهی به عنوان خادم دارد.
طعم روضه‌های اکرم سادات برای منی که وقتی مامان من را باردار بود و می‌رفت، وقتی بزرگتر شدم و بازیگوش، بازهم می‌رفت و وقتی بچه مدرسه‌ای بودم و بازهم می‌رفتیم؛ با همه‌ی روضه‌ها و هیئت‌ها فرق داشت.
طعم چای، سبزی خوردن، ماست و آبگوشت آنجا، با همه‌ی غذاها و آبگوشت‌ها فرق داشت. همه‌ی نذری‌های امام حسین طعم دیگری دارند اما آنجا طعم همه چیز با همه جا فرق داشت.
گاهی اگر زود می‌رفتیم، بالا قسمتی که منبر بود جا می‌شدیم، گاهی زیرزمین و گاهی حیاط کنار حوض. آن‌جا حیاط هم سیاه پوش بود.
روضه اکرم سادات برقرار بود تا وقتی که خانه به ورثه رسید و به فروش رفت و ما برای روضه رفتن سردرگم شدیم. هیچ روضه‌ای برایمان دلچسب نبود.
بعد چند سال سردرگمی، امام رضا ما را مهمان کرد و به روضه‌هایمان رنگ و بوی دیگری داد.
حالا روضه‌های محرم و صفر و فاطمیه حوزه علی بن موسی الرضا به عزاداری‌هایمان طعم دیگری داده، محبتی توأم با معرفت.
حوزه جایی است که می‌توانیم از ب بسم الله، از همان جایی که خانم بروجردی می‌گوید یا رسول الله احسن الله لک العزاء فی ولدک الحسین، بلند بلند گریه کنیم، بدون مزاحمت. می‌توانیم بایستیم دودستی سینه بزنیم و فریاد بزنیم علمدار نیامد...
از وقتی روضه‌های حوزه را می‌روم، هیچ هیئت و روضه‌ی دیگری مثل روضه‌های زنانه حوزه علی بن موسی الرضا برایم دلنشین و دلچسب نیست.


این ایام هرجا روضه می‌روید التماس دعا...


پ.ن: به هیئت‌های مردانه‌ای که زنان هم در آن حضور دارند، نقد زیاد دارم، نقدها باشد برای بعد
پ.ن 2: در حج، دعاگو و نایب الزیاره همه شما بزرگواران بودم.
۷ ۰
بسم الله ...
قبلا در «صالحات بلاگ دات آی آر» می نوشتم الان اینجا.
تا خدا چه خواهد...

اینجا یک وبلاگ خصوصی است.
لطفا بدون اطلاع بنده آدرس آن را به کسی ندهید.
طراح قالب : عرفـــ ـــان قدرت گرفته از بلاگ بیان