مهتدی

به امید هدایتی از جانب رب العالمین

تغییر از درون (رمز همان رمز ثابت قبلی اعلام شده در پست قبل)

برای نمایش مطلب باید رمز عبور را وارد کنید

مدیریت احوال (رمز ثابت این مطالب: بندگی)

برای نمایش مطلب باید رمز عبور را وارد کنید

سوال

۶ نظر

بسم الله

سلام و طاعات و عبادات شما قبول

یه سوال دارم و اونم این که چه قدر با روزانه نویسی در اینجا موافقید؟

می دونم اینجارو به خاطر مباحث زنان می خوندید و دنبال می کردید.

اما من فعالیت تخصیصیم رو کلا منتقل کردم به فضاهای دیگه.

اینجا هم گاهی در این مورد خواهم نوشت، اما در حال حاضر تمرکزم برای مطرح کردن مباحث زنان اینجا نیست.

اگر موافق روزانه نویسی هستید با اون علامت فلش بالا و پایین موافقت یا عدم موافقتتون رو اعلام کنید.

یا کامنت بگذارید.

یک نفر هم موافق نباشه مطالب رو رمزدار منتشر می‌کنم و به تعدادی که رمز بخواهند رمز هم می دهم.

۸ ۱

بهترین شرایط خودت باش

۶ نظر

بسم الله الرحمن الرحیم

نمونه اول: خانم متاهل متولد هفتاد و چند که چند فرزند دارد و شاد و خوشحال است.

نمونه دوم: خانم متأهلی که به دلیل مشکل باروری، تا سی و چند سالگی فرزنددار نشدند و خدا در آن سن فقط یک فرزند به او می دهد.

نمونه سوم: مادری که فرزند اولش فوت می کند، فرزند دومش به دلیل خطای پزشکی موقع زایمان از دست می رود، خدا در زایمان سوم بهشان یک دختر می دهد. مادر بعد از سال ها مجدد باردار می شود و باز بچه از دست می رود و فرزندشان شده تک فرزند.

نمونه چهارم: زوجی که هرگز فرزنددار نشدند.

نمونه پنجم: دختر مجردی که دوست داشته شبیه نمونه اول باشد اما نشده.

نمونه ششم: زنی که زود ازدواج کرده و طلاق گرفته.

نمونه هفتم: زنی که دیر ازدواج کرده و چند فرزند دارد.

نمونه هشتم: زنی که فرزند بیمار دارد.

و....

اگر بخواهم بنویسم این لیست حالا حالاها ادامه دارد، چون به تعداد آدم‌ها شرایط متفاوت داریم.

می دانید اشکال کجاست؟

اشکال آن جاست که همه خود را با نمونه ی اول مقایسه می کنند. و این مقایسه چیزی جز احساس سرخوردگی و کمبود ندارد.

این نگاه و در دام مقایسه افتادن به دلیل الگوسازی تک بعدی در جامعه ی ما نه تنها نسبت به زنان بلکه نسبت به همه ی افراد است.

مشکل الگوسازی های فعلی هم تک بعدی بودن است، یعنی فقط از یک شرایط الگو می سازیم (نمونه اول) و مشکل دیگر نمایش زندگی بدون نقص منهای بخش های سخت آن است.

و حقیقت این است که در هیچ کجای کره ی زمین زندگی بدون مشکل نداریم!

برای بعضی بیشتر، برای بعضی کمتر...

الگوسازی باید از همه ی افراد و نمونه های بالا باشد.

دقیقا شبیه الگوسازی خدا برای ما.

حضرت مریمی که ازدواج نکرد اما در آن جامعه در حد اعلای پاکدامنی و عفاف بود.

حضرت زکریا  به همراه همسرش که تا سنین بالا فرزند دار نشدند.

حضرت امام رضا هم...

امام جواد و ام الائمه حضرت صدیقه ی کبری که تک فرزند بودند...

حضرت یحیی هم

آسیه ای که در کنار فرعون به آن حد از رشد رسید

و مثال زیاد است اگر بخواهم ادامه دهم.

حقیقت این است امتحان های خدا برای زندگی هر فرد متفاوت است و این ماییم که بدون مقایسه باید «بهترین شرایط خودمان» باشیم.

 

 

 

 

۹ ۰

بحران نظم

۵ نظر

بسم الله الرحمن الرحیم

من از زمانی که یادم میاد همیشه با بحرانی مواجه بودم به نام نظم و پیشتر از اون بحران انگیزه. برای کارهام دنبال انگیزه می گشتم و چون نمی یافتم انجام هم نمی دادم. حتی برای کنکور، دلیلی برای دانشگاه رفتن پیدا نمی کردم بنابراین درس هم نمی خوندم. و این بقیه رو به اشتباه انداخته بود که نکنه کلا نمی فهمم!

ولی بعضی درس هارو که نمراتم خوب میشد متوجه میشدن بهره هوشیم پایین نیست! اما درس نمی خونم.

یا با بعضی درس ها ارتباط نمی گرفتم.

مثلا یادمه اول دبیرستان دوتا ریاضی داشتیم یکی ریاضی کاربردی و یکی ریاضی معمولی. نمره ی ریاضی کاربردیم خوب میشد، نمره ی درس ریاضی اصلیم بد! و برای معلم ها جای تعجب بود که چرا این تفاوت وجود داره؟

من پاسخ رو می دونستم چون ریاضی کاربردی رو دوست داشتم و حفظی نبود با ابتکار و ابداع ما سر و کار داشت و برای منی که از بچگی تفریحم حل کردن کتاب های هوش بود، اون درس لذت بخش بود. اما ریاضی اصلی وارد بحث اتحادها و حفظ کردنشون شده بودیم و من نمی تونستم حفظ کنم!

یا فرمول های فیزیک که معلممون از دستم شاکی بود. حتی گفت موقع تصحیح برگه ات بهت فحش هم دادم! چون من هیچ وقت نمی تونستم فرمول حفظ کنم. اما یه بار سر همین کلاس فیزیک یه مسئله ای رو طرح کردم که نه تو کتاب بود نه جایی، بعد معلممون گفت خودت فکر کردی؟! فکر کنم اینجا بود که بهم ایمان آورد کودن نیستم و فقط نمی تونم حفظ کنم!

اولین نمره کمی هم که آوردم 16 بود سر درس تاریخ...

القصه...

می دونم این اخلاق خوب نیست و چه بسا تا اینجای متن بسیار تعجب کرده باشید چون تصویر ذهنی ما آدم ها در فضای مجازی با خود واقعی افراد فاصله داره...

 

یک چنین موجودی که همیشه برای کارهاش دنبال دلیل می گشت با یک بحران همیشگی مواجه بود به نام نظم تا همین الان که سی و چند سال از زندگیش می گذره. به اضافه بحران انجام ندادن و انگیزه نداشتن برای کارها و بحران دقیقه نودی بودن!

و تقریبا هیچ وقت مشاورها نفهمیدن من مشکلم چیه و نهایتا یکیشون گفت تو اضطراب منفی داری، یعنی وقتی خیلی کار داری انجامشون نمیدی!

اما من دلیلش رو می دونستم دنبال دلیل بودم برای انجام کارهام و وقتی دلیل نداشتم خب چرا انجام بدم؟!

این بحران دلیل در همه ی بخش های زندگیم بوده و هست. از آراستگی ظاهری تا نظم تا درس خوندن و...

یه نکته رو یادم رفت بگم! من کاری رو دوست دارم انجام بدم هم اگر تبدیل بشه به یه امر روتین یا واجب انجام نمیدم!  مثلا من فلان مطلب رو دوست دارم بنویسم و اگر به خودم باشه یه روزه می نویسم اما اگر بنا بشه از جایی نوشتن اون مطلب رو سفارش بگیرم و بابتش پول هم بگیرم! نمی تونم بنویسم! انگار یه چیزی از درونم نمیذاره انجامش بدم!

 

خلاصه این دختر با این روحیات اخیرا راهی رو کشف کرده که فکر کنم داره به این بحران ها پایان میده و همه ی این هارو گفتم تا این رو بگم تا شاید اگر فردی شبیه من این مطالب رو می خوند شاید به کارش بیاد.

می دونم طولانی شد اما اگر مایلید بقیه اش رو بخونید تشریف ببرید ادامه مطلب.

۱۰ ۰
بسم الله ...
قبلا در «صالحات بلاگ دات آی آر» می نوشتم الان اینجا.
تا خدا چه خواهد...

اینجا یک وبلاگ خصوصی است.
لطفا بدون اطلاع بنده آدرس آن را به کسی ندهید.
طراح قالب : عرفـــ ـــان قدرت گرفته از بلاگ بیان